یافت آیینه زنگیی در راه واندرو روی خویش کرد نگاه بینی پخج دید و دو لب زشت چشمی از آتش و رخی ز انگِشت چون برو عیبش آینه ننهفت بر زمینش زد آن زمان و بگفت کانکه این زشت را خداوندست بهر زشتیش را بیفگندست گر چو من پر نگار بودی این کی در این راه خوار بودی این بی‌کسی او ز زشتخویی اوست ذُلِّ او از سیاه‌رویی اوست این چنین جاهلی سوی دانا اینت رعنا و اینت نابینا نیست اینجا چو مر خرد را برگ مرگ به با چنین حریفان مرگ سنایی غزنوی : حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه : الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیه‌السّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران : التمثیل فی اَصحابِ الغَفلةِ والجُهّال گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/49483