شهوت ار جانت بارّه باز کند بر تو کارِ بتان دراز کند گرچه از چهره عالم افروزند از شره دل درند و جان دوزند همه در بند کام خویشتند عاشقان پیششان همه شمنند از پی دردی روانها را چشمشان رخنه کرده جانها را ببرند آبروی دولت جم زان دو زلف و دو ابروی پر خم بر دو رخ زلفها گوا دارند که نیند آدمی پری مارند همه دیوند و ظن چنان دارند که ز حورا شرف همان دارند مار با گیسویند مشتی تر زهر در یشک و مهره نی در سر کرده از قفل زلف مرغولان بهر دولی و فتنهٔ دولان صدهزاران کلید با زنجیر همه بر چین چو روی بدر منیر جعد مقتول جان گسل باشد زلف مرغول غول دل باشد زین نکویان یکی ز روی عتاب پشت غم را خمی دهد ز نهاب سنایی غزنوی : حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه : الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی و احواله : در مذمت شهوت راندن گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/49530