غافلند این منجّمان از کار نیست در کارشان دل بیدار همه را زرق و حیلت است آلت نیست از علم و حلمشان عدّت شمس کز کرّه هست در مقدار ز صد و بیست و چار بار شمار خانه او را اسد نهادستند دور دور از خرد فتادستند زُهره کز ربع کرّه بیگانه‌ست ثور و میزان ورا چرا خانه‌ست نیست تیر از کره یکی اجزا با دو خانه است سنبله و جوزا نیست در کارشان بسی تمییز خیز و بر ریش آن منجم تیز می نویسند خیره بر تقویم نیک و بد بر عموم اینت حکیم بس تبجّح کنند بر دانش هیچ دانش نداده یزدانش نیست فرقی میان مردم دهر همه یکسان بود طوالع شهر همه بادست حکم باد انگار تو ز احکام خیره دست بدار نیست جز هرزه مندل و تنجیم زن بود سغبهٔ چنین تعلیم سخن فال گو ندارد سود باد پیمود کآسمان پیمود نیست الّا به قدرت یزدان نیک و بد در طبایع و ارکان بی‌قضا خلق یک نفس نزند مرد عاقل چنین جرس نزند سنایی غزنوی : حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه : الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراء‌المدّعین ومذّمة‌الاطباء والمنجّمین : صفة مقادیر ابروج والکواکب السیّارة گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/49755