بر سر قایقش اندیشه کنان قایق بان دائماً میزند از رنج سفر بر سر دریا فریاد: اگرم کشمکش موج سوی ساحل راهی میداد. * سخت طوفان زده روی دریاست نا شکیباست به دل قایق بان شب پر از حادثه.دهشت افزاست. * بر سر ساحل هم لیکن اندیشه کنان قایق بان نا شکیباتر بر می شود از او فریاد: کاش بازم ره بر خطه ی دریای گران می افتاد! نیما یوشیج : مجموعه اشعار : بر سر قایقش گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/500051