از رنجی خسته‌ام که از آنِ من نیست بر خاکی نشسته‌ام که از آنِ من نیست با نامی زیسته‌ام که از آنِ من نیست از دردی گریسته‌ام که از آنِ من نیست از لذتی جان‌گرفته‌ام که از آنِ من نیست به مرگی جان می‌سپارم که از آنِ من نیست. ۱۳۳۸ احمد شاملو : باغ آینه : فقر گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/501093