در نیست راه نیست شب نیست ماه نیست نه روز و نه آفتاب، ما بیرونِ زمان ایستاده‌ایم با دشنه‌ی تلخی در گُرده‌هایِمان. هیچ‌کس با هیچ‌کس سخن نمی‌گوید که خاموشی به هزار زبان در سخن است. در مردگانِ خویش نظر می‌بندیم با طرحِ خنده‌یی، و نوبتِ خود را انتظار می‌کشیم بی‌هیچ خنده‌یی! ۱۵ فروردینِ ۱۳۵۱ احمد شاملو : ابراهیم در آتش : شبانه گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/501166