به چرک می‌نشیند خنده به نوارِ زخم‌بندی‌اش ار ببندی. رهایش کن رهایش کن اگر چند قیلوله‌ی دیو آشفته می‌شود. □ چمن است این چمن است با لکه‌های آتش‌خونِ گُل بگو چمن است این، تیماجِ سبزِ میرِ غضب نیست حتا اگر دیری‌ست تا بهار بر این مَسلخ برنگذشته باشد. □ تا خنده‌ی مجروحت به چرک اندر ننشیند رهایش کن چون ما رهایش کن! ۲۶ تیرِ ۱۳۵۱ احمد شاملو : ابراهیم در آتش : تعویذ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/501175