به هزار زبان وَلْوَله بود. بیداری از افق به افق می‌گذشت و همچنان که آوازِ دوردستِ گردونه‌ی آفتاب نزدیک می‌شد وَلْوَله‌ی پراکنده شکل می‌گرفت تا یکپارچه به سرودی روشن بدل شود. پیش‌ْبازیان تسبیح‌گوی به مطلعِ آفتاب می‌رفتند و من خاموش و بی‌خویش با خلوتِ ایوانِ چوبین بیگانه می‌شدم. مردادِ ۱۳۵۵ بهنمیر احمد شاملو : دشنه در دیس : سپیده‌دم گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/501198