گفتار برای یک ترانه، در شهادتِ احمد زیبرم به علیرضا اسپهبد در شهرِ بی‌خیابان می‌بالند در شبکه‌ی مورگی پس‌کوچه و بُن‌بست، آغشته‌ی دودِ کوره و قاچاق و زردزخم قابِ رنگین در جیب و تیرکمان در دست، بچه‌های اعماق بچه‌های اعماق باتلاقِ تقدیرِ بی‌ترحم در پیش و دشنامِ پدرانِ خسته در پُشت، نفرینِ مادرانِ بی‌حوصله در گوش و هیچ از امید و فردا در مشت، بچه‌های اعماق بچه‌های اعماق □ بر جنگلِ بی‌بهار می‌شکفند بر درختانِ بی‌ریشه میوه می‌آرند، بچه‌های اعماق بچه‌های اعماق با حنجره‌ی خونین می‌خوانند و از پا درآمدنا درفشی بلند به کف دارند بچه‌های اعماق بچه‌های اعماق ۱۳۵۴ احمد شاملو : ترانه‌های کوچک غربت : بچه‌های اعماق گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/501205