خواب‌آلوده هنوز در بستری سپید صبحِ کاذب در بورانِ پاکیزه‌ی قطبی. و تکبیرِ پُرغریوِ قافله که: «رسیدیم آنک چراغ و آتشِ مقصد!» □ ــ گرگ‌ها بی‌قرار از خُمارِ خون حلقه بر بارافکنِ قافله تنگ می‌کنند و از سرخوشی دندان به گوش و گردنِ یکدیگر می‌فشرند. «ــ هان! چند قرن، چند قرن به انتظار بوده‌اید؟» □ و بر سفره‌ی قطبی قافله‌ی مُردگان نمازِ استجابت را آماده می‌شود شاد از آن که سرانجام به مقصد رسیده است. احمد شاملو : مدایح بی‌صله : خواب‌آلوده هنوز... گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/501228