تنها به تماشای چه ای ؟ بالا، گل یک روزه نور. پایین، تاریکی باد. بیهوده مپای ، شب از شاخه نخواهد ریخت، و دریچه خدا روشن نیست. از برگ سپهر، شبنم ستارگان خواهد پرید. تو خواهی ماند و هراس بزرگ. ستون نگاه، و پیچک غم. بیهوده مپای. برخیز، که وهم گلی ، زمین را شب کرد. راهی شو، که گردش ماهی، شیار اندوهی در پی خود نهاد. زنجره را بشنو: چه جهان غمناک است، و خدایی نیست، و خدایی هست، و خدایی... بی گاه است، ببوی و برو، و چهره زیبایی در خواب دگر ببین. سهراب سپهری : شرق اندوه : هلا گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/502015