اینجاست ، آیید، پنجره بگشایید، ای من و دگر من ها:صد پرتو من در آب! مهتاب ، تابنده نگر ، بر لرزش برگ، اندیشه من ، جاده مرگ. آنجا نیلوفرهاست، به بهشت، به خدا درهاست. اینجا ایوان ، خاموشی هوش ، پرواز روان. در باغ زمان تنها نشدیم. ای سنگ و نگاه ، ای وهم و درخت ، آیا نشدیم؟ من صخره - من ام، تو شاخه - تو یی. این بام گلی، آری، این بام گلی ، خاک است و من و پندار. و چه بود این لکه رنگ ، این دود سبک ؟ پروانه گذشت؟ افسانه دمید؟ نی ، این لکه رنگ ، این دود سبک ، پروانه نبود، من بودم و تو. افسانه نبود، ما بود و شما. سهراب سپهری : شرق اندوه : چند گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/502023