مقام خلوت و یار و سماع و تو خفته که شرم بادت ازان زلف‌های آشفته ازین سپس منم و شب روی و حلقه یار شب دراز و تب و رازهای ناگفته برون پرده درند آن بتان و سوزانند که لطف‌های بتان در شب است بنهفته به خواب کن همه را طاق شو ازین جفتان به سوی طاق و رواقش مرو به شب جفته بدان که خلوت شب بر مثال دریایی‌ست به قعر بحر بود درهای ناسفته رخ چو کعبه نما شاه شمس تبریزی که باشدت عوض حج‌های پذرفته مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۴۱۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/5034