خواب دیدم که همی خون ز کنارم می‌رفت رفت تعبیر که از قلب فگارم می‌رفت به هوای سر زلفین خم اندر خم او از کف صبر و وفا رشتهٔ تارم می‌رفت شام هجران تو، از اوّل شب تا به سحر خون دل متصل از دیده قرارم می‌رفت دوش می‌رفت چو جان از برم و از پی او تاب و آرام دل و قلب فگارم می‌رفت تا دم صبح، مرا از اثر فکر و خیال چون حوادث سر شب تا بشمارم می‌رفت آنکه در زندگیم پا به سر من ننهاد کاش می‌مردم و از خاک مزارم می‌رفت گر صبوحی مرا قدرت تقریر نبود از سر کلک همی مشک تتارم می‌رفت شاطرعباس صبوحی : غزلیات : تعبیر خواب گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/50704