وقت آنست که از خانه به بازار شویم خرقه و سبحه فروشیم و بخمّار شویم قدحی باده بنوشیم چه هوشیار، چه مست همچنان از در خمّار به گلزار شویم صبحگاهان بنشانیم ز سر رنج خمار بعیادت بسر نرگس بیمار شویم با پریروی پریزاد به گلگشت بهار ناپدید از نظر خلق بیک بار شویم بلبل آشفته و مستانه سراید غزلی مست و آشفتهٔ آن بادهٔ گلنار شویم واعظ شهر اگر منکر می خوردن ماست ما هم از گفتهٔ او بر سر انکار شویم محتسب گر نکند حلم و صفا با رندان با دف و چنگ و نی‌اش در صف پیکار شویم سودی از گفته ندیدیم مگر تا قدری لب ز گفتار ببندیم و بکردار شویم گوهر بحر عطائیم چو خود نشناسیم گوهر خویش ز بیگانه خریدار شویم ای صبوحی طلب عشق ز بیگانه مکن می‌توانیم که اندر طلب یار شویم شاطرعباس صبوحی : غزلیات : گوهر گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/50742