هند و ایران برادران همند زبدهٔ نسل آریا و جمند آن‌یکی شیر وآن‌دگر خورشید نزد مردم به راستی علمند پارس شیر است و هند خورشید است پشت بر پشت پاسدار همند سیرچشمند هر دو چون خورشید گرچه چون شیرگرسنه شکمند صاحب همتند و جود و سخا زان به هرجا عزیز و محترمند هر دو والاتبار و صاحب قدر هر دو عالیمقام و محتشمند فخر تاریخ و زینت سیرند معدن علم و منبع حکمند مُنزل وحی و مهبط الهام مخزن فکر و صاحب هممند عاشق میهمان و طالب ضیف خصم دینار و دشمن درمند هر دو حیران ز شاه تا به گدا هر دو عریان ز فرق تا قدمند شهره اندر مروتند و وفا مثل اندر سخاوت و کرمند در تحمل نظیر «‌لچمن‌» و «‌رام‌» در شجاعت عدیل روستمند در ره هند جان گرفته به کف اهل ایران‌، از آن به عده کمند مغول و ترک و روس در ره هند بر سر قتل و غارت عجم اند خام‌طمعان هماره در این ملک حامل فقر و درد و رنج و غمند هر به قرنی دو ثلث مردم ما زبن بلیات خفته در عدمند نیست بر هند منتی کایشان همچو ما در شکنجه و المند باد لعنت به طامعان بشر کایت ظلم و مظهر ستمند بر سر راه هند صحراییست که در او غول و دیو و دد بهمند آدمیزادی ار در او باقیست در عداد وحوش منتظمند کاردانان مملکت کم و بیش بستهٔ آب و نان و بیش و کمند معده خالی و پای بر سر گنج تشنه‌کامند و در کنار یمند منت ایزد که هند گشت آزاد خلق باید که قل اعوذ دمند صحبت هند شد به نفت بدل و اهل ایران ز صحبتش دژمند ملک‌الشعرای بهار : قصاید : شمارهٔ ۸۵ - هند و ایران گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/51097