رو بنمودمی به تو گر همگی نه جانمی دیده شدی نشان من گر نه که‌ بی‌نشانمی سیم برا نه من زرم لعل لبا نه گوهرم؟ جوهر زر نمودمی گر نه درون کانمی لطف توام‌ نمی‌هلد ورنه همه زمانه را از هوس تو ای شکر همچو مگس برانمی گلبن جان به عشق تو گفت اگر نترسمی سوسن وار گشتمی سر همه سر زبانمی گوید خلق عاقلی یک نفسی به خود بیا گفتم اگر چنینمی یک نفسی چنانمی سیم قبای ماه اگر لایق کوی تو بدی من کمرش گرفتمی سوی تواش کشانمی موج هوای عشق تو گر هلدی دمی مرا آتش‌ها بکشتمی چاره عاشقانمی گر نه ز تیر غیرت او چشم زمانه دوختی فاش و عیان به دست او بر مثل کمانمی از تبریز و شمس دین رمز و کنایتی‌ست این آه چه شدی که پیش او من شده ترجمانمی مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۴۹۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/5117