فتنه‌ها آشکار می‌بینم دست‌ها توی کار می‌بینم حقه‌بازان و ماجراجویان بر خر خود سوار می‌بینم بهر تسخیر خشک مغزی چند نطق‌ها آبدار می‌بینم جای احرار در تک زندان یا به بالای دار می‌بینم ز انتخابات سوء‌، مجلس را پر ز عیب و عوار می‌بینم وکلا را به مثل دور ششم گیج و بی‌اختیار می‌بینم آلت دست ارتجاع و فاشیست جملگی را قطار می‌بینم بعد تصویب اعتبار رنود کار بی‌اعتبار می‌بینم چند لوطی زکهنه جاسوسان روز و شب گرم کار می‌بینم پیش‌بینی که عاقلان کردند بعد ازین آشکار می‌بینم سفها را به کارهای بزرگ داخل و برقرار می‌بینم در گلستان به جای کبک و تذور قنفذ و سوسمار می‌بینم آن که را داده جان به راه وطن بی‌سرانجام و خوار می‌بینم وانکه را برد و خورد و خوش خوابید شاد و ایران مدار می‌بینم ملتی را که شد فرامشکار عاقبت اشکبار می‌بینم ز انتخاباتشان مسلم گشت آنچه این جان نثار می‌بینم چاپلوسان و چاکران قدیم روی مجلس هوار می‌بینم خیل بی‌عرضگان جاهل را داخل کار و بار می‌بینم ظاهرا شه‌پرست و در باطن با عدو دستیار می‌بینم لیک روز بلیه و سختی همه را در فرار می‌بینم امتحان را دوبار خوردن زهر جرم بی‌اغتفار می‌بینم و آدمی را که ترک تجربه کرد بی‌تعارف حمار می‌بینم وانکه ننهاد فرق دشمن و دوست چاره‌اش انتحار می‌بینم ملک‌الشعرای بهار : قصاید : شمارهٔ ۱۶۹ - فتنه‌های آشکار گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/51181