مردن اندر شجاعت ادبی بهتر از چاپلوسی و جلبی من برآنم که نیست زیرسپهر صفتی چون شجاعت ادبی نجبای جهان شجاعانند به شجاعت در است منتجبی راست باش و مدار باک از کس این بود خوی مردم عصبی سخت‌رویی زگربزی بهتر احمدی خوبتر ز بولهبی چشم بردار از آن کسان که سخن بیخ گوشی کنند و زبر لبی سخنی راستا به مذهب من به ز سیصد نماز نیم‌شبی گفته‌ای عامیانه لیک صریح به ز هفتاد خطبهٔ عربی طفل گستاخ نزد من باشد پیر و، آن پیرچربه گوی‌، صبی در جهانند بخردان و ردان کمتر و بیشتر جبان و غبی تو از آن مردمان کمتر باش این بود معنی فزون‌طلبی یار اهریمنند مکر و دروغ این‌چنین گفت زردهشت نبی ازحَسَب مرد را شرف خیزد چیست فخر شرافتِ نَسَبی‌؟ هان توگستاخی و شجاعت را هرزه‌لایی مگیر و بی‌ادبی باادب‌باش‌و راست‌باش و صریح ره حق جوی ازآنچه می‌طلبی مگزین مذهب از برای ذهب این بود فخرِ دوره ی ذهبی ملک‌الشعرای بهار : قصاید : شمارهٔ ۲۴۰ - شجاعت ادبی گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/51252