حشمت محتشمان مایه ی مرگ فقراست داد ازین رسم فرومایه که در شهر شماست یا رب این شهر چه شهر ست و چه خلقند این خلق که به هر رهگذری نعش غریبی پیداست می‌شنیدم سحری طفل یتیمی می گفت‌: هر بلایی که به ما می‌رسد از این وزراست خانه ی «‌محتشم‌» آباد که از همت او شیون و غلغله در خانه ی مسکین و گداست از خدایش به حقیقت نرسد برگ مراد آنکه فارغ ز غم ومحنت مخلوق خداست نوش داروی نصیحت چه دهد سود بهار به مریضی که به هر قاعده محکوم فناست ملک‌الشعرای بهار : غزلیات : شمارهٔ ۱۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/51304