شب است و آنچه دلم کرده آرزو اینجاست ز عمر نشمرم آن ساعتی که او اینجاست ز چشم‌ شوخ رقیب ای صنم چه پوشی روی‌؟ بپوش قلب خود از وی که آبرو اینجاست حذر چه می‌کنی از چشم غیر و صحبت خلق ز قلب خویش حذر کن که گفت‌وگو اینجاست نگاهدار دل از آرزوی نامحرم که فر و جاه و جمال زن نگو اینجاست خیال غیر مکن هیچ‌، کان حجاب لطیف که چون درد، نبود قابل رفو، اینجاست شنیده‌ام به زنی گفت مرد بد عملی که نیست شوهر و مطلوب کامجو اینجاست قدم گذار به مشگوی من - که خواهدگفت به شوهر تو که آن سرو مشکمو اینجاست‌؟‌! چو این کلام‌، زن از مرد نابکار شنید به‌قلب‌خوبش‌بزد دست وگفت‌: او اینجاست خدا و عشق و عفافند رهبر زن خوب بهشت شادی و فردوس آرزو اینجاست «‌بهار» پردهٔ مویین حجاب عفت نیست «‌هزار نکتهٔ باریکتر ز مو اینجاست‌» ملک‌الشعرای بهار : غزلیات : شمارهٔ ۱۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/51306