صبا ز طرهٔ جانان من چه می‌خواهی ز روزگار پریشان من چه می‌خواهی‌؟ دلم ببردی و گویی که جان بیار ای دوست به حیرتم که تو از جان من چه می‌خواهی‌؟ دوباره آمدی ای سیل غم‌، نمی‌دانم دگر ز کلبهٔ ویران من چه می‌خواهی‌؟ جز آشیانه بلبل گلی به شاخ نماند صبا دگر ز گلستان من چه می‌خواهی‌؟ کمال یافت نهالت ز آب چشم «‌بهار» جز اینقدر، گل خندان من چه می‌خواهی‌؟ ملک‌الشعرای بهار : غزلیات : شمارهٔ ۱۰۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/51388