به باغ در، به مه دی خمیده خاربنی به پیشم آمدگفتم درین چه خاصیت است نه تیر قامت او را ز غنچه پیکانست نه صدر حشمت او را ز برگ حاشیت است بسان تیغی کان‌را نه قبضه و نه نیام بسان شعری کان را نه وزن و قافیت است میان برف یکی خاربن تو گفتی راست میانهٔ دل پاک‌، ازکژی یکی نیت است هوای او به دل اندر غم آورد، گویی ز طبع خسته یکی پر ملال مرثیت است به نوبهاران زان پس بدیدمش خوش و خوب چو توبه‌ای خوش کاندر قفای معصیت است شکفته سرخ گلی بر فرازآن گفتی فراز قصر سعادت درفش عافیت است شگفتم آمد زان حال و فکرتم جنبید بلی شگفتی آغاز فکر و تزکیت است نگاه کردم هر سو و راز آن جستم که آن‌چه خاصیتی بود و این چه کیفیت است بسیط خاک بنگشود راز من آری بسیط خاک چراگاه راز و تعمیت است برآسمان نگرستم وزآفتاب بلند سئوال کردم‌، گفت این فروغ تربیت است ملک‌الشعرای بهار : قطعات : شمارهٔ ۱۳ - در وصف مجلهٔ فروغ تربیت گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/51402