بهر بهار بازو وکون وکفل نماند کزسیل‌ «‌استرپ تومیسین» ‌دشت و تل نماند گیرم که خواستند رهی را عمل کنند باقی تنی بجا ز برای عمل نماند باید خرید هرکرمی بیست سی فرانک بایع فرنگی است ر مجال جدل نماند پولی که بود خرج عروسی سینه شد چیزی پی هزینه ماه عسل نماند دولت فقیر و ما همه از او فقیرتر نقدی بجا ز غارت دزد و دغل نماند هرکس برای خ‌بش کلاهی تهیه دید بهر حقیر جز سر سخت کچل نماند یاران به ملک و مال رسیدند و بهر ما جز زخم سینه حاصل سعی و عمل نماند ملک‌الشعرای بهار : قطعات : شمارهٔ ۶۹ - مطایبه گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/51458