گر هیچ دلم راز به یاران بگشودی مردم زتهیدستی من واقف بودی استغنا جستم من و مستغنی گشتند ورنه غم من بر غم یاران بفزودی شرم آبروی بنده نگهداشتی و کس از من سخنی جز به مدارا نشنودی ور روی بیفکندی اندر طلب مال بس مال‌فراوان که به من روی نمودی ملک‌الشعرای بهار : قطعات : قطعات : شمارهٔ ۱۶۹ - ترجمهٔ قطعه ا‌ی از محمد جریر طبری گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/51559