داشت اصرار شوهر نادان که شود زن مطاوع وجدان رخ نپوشد ز مرد بیگانه خاصه زان نوجوان فرزانه زن ازین گفته‌هاکسل می‌شد قهر می کرد و تنگ‌دل می‌شد به حذر بود ازآن طریقه شوی و‌بژه از آن رفیق تازهٔ اوی ساده‌دل هرچه بیش می کوشید زن رخ ازغیر بیش می‌پوشید ملک‌الشعرای بهار : منظومه‌ها : کارنامهٔ زندان : دعوت شوهر زن را به کیش وجدان گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/51832