بشنوی ار گفتهٔ پیر مغان گیری ازین دیو چه آه و فغان خلقتش از دیو شد این‌ شوم ذات کشتن وی زان بود از واجبات مؤبدی این قصهٔ خرفستران گوید و بس نکتهٔ حکمت در آن کیک و مله کژدم و مار و مگس اشپش و زنبور و از این جنس بس ساخته ز اندیشهٔ اهریمن‌اند مایهٔ آزردن مرد و زن‌اند وز پی اجر من و تو در شمار داد بر این طایفه جان‌، کردگار وین مگس آمد سر اهریمنان خلقی از او بر سر و سینه‌زنان عافیت از هیبت او در گریز شیر نر از صدمت او اشگریز عاجز از او آدمی و چارپا تیره از او مسکن و صحن سرا بر بشر از زلزله فتاک‌تر وز سگ و گرک گله بی‌باک‌تر چون سگ دیوانه و چون گرگ و مار کشتن او فرض بر اهل دیار وز سگ دیوانه و از مار و گرگ زحمتش افزون‌تر و هولش بزرگ در همه عمری سگ دیوانه‌ای بینی و ماری شده از لانه‌ای وین بتر از عقرب و مار و رطیل حمله‌ور آید سوی ما، خیل‌خیل پیشهٔ او کشتن اولاد ما است کشتن او فرض بر افراد ماست ملک‌الشعرای بهار : منظومه‌ها : مذمت مگس (ذوبحرین) : داستان «‌خرفستر» گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/51898