دو شاخه نرگست، ای یار دلبند چه خوش عطری درین ایوان پراکند اگر صد گونه غم داری، چو نرگس به روی زندگی لبخند! لبخند! * گل نارنج و تُنگ آب و ماهی صفای آسمان صبحگاهی. بیا تا عیدی از «حافظ» بگیریم که از او می ستانی هر چه می خواهی * سحر دیدم: درخت ارغوانی کشیده سر به بام خسته جانی! به گوش ارغوان آهسته گفتم: بهارت خوش که فکر دیگرانی * سری از بوی گلها، مست داری کتاب و ساغری در دست داری دلی را هم اگر خشنود کردی به گیتی هرچه شادی هست داری. * چمن، دلکش، زمین خرم، هوا تر نشستن پای گندم زار خوشتر. امید تازه را دریاب و دریاب غم دیرینه را بگذار و بگذر.  فریدون مشیری : از خاموشی : زمزمه ای در بهار گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/521112