ماه تابید و چو دید آن همه خاموش مرا نرم بازآمد و بگرفت در آغوش مرا گفت:« خاموش درین جا چه نشستی؟» گفتم: بوی « محبوبه شب » می برَد از هوش مرا بوی محبوبه شب، بوی جنون پرور عشق وه، چه جادوست که از هوش بَرَد بوش مرا بوی محبوبه شب، نغمه چنگی ست لطیف که ز افلاک کند زمزمه در گوش مرا بوی محبوبه شب همچو شرابی گیراست مست و شیدا کند این جام پر از نوش مرا بوی محبوبه شب جلوه جادویی اوست آنکه کرده است به یکباره فراموش مرا. فریدون مشیری : تا صبح تابناک اهورایی : بوی محبوبه شب گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/521258