دوام نیست چو ایام گل جوانی را شتاب خنده برق است شادمانی را مکن به لهو و لعب صرف، نوجوانی را به خاک شوره مریز آب زندگانی را به کلفتی که ز دوران رسد گرفته مباش که گردباد سبک می برد گرانی را به پایداری غم نیست روزگار نشاط شتاب خنده برق است شادمانی را توان ز آینه جبهه سکندر دید سیاه کاسگی آب زندگانی را اگر چه قامت خم کرد طاق نسیانم چنان نشد که فرامش کنم جوانی را قرار در تن خاکی مجو ز جان صائب حضور، پا بر رکاب است کاروانی را صائب تبریزی : دیوان اشعار : غزلیات : غزلیات : غزل شمارهٔ ۶۴۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/52845