چنین باشد، چنین گوید منادی که بی‌رنجی نبینی هیچ شادی چه مایه رنج‌ها دیدی تو هر روز تامل کن ازان روزی که زادی چه خون از چشم و دل‌ها برگشاده‌ست که تا تو چشم در عالم گشادی خداوندا اگر آهن بدیدی آن کشاکش، کش تو دادی ز بیم و ترس، آهن آب گشتی گدازیدی، نپذرفتی جمادی ولیک آن را نهان کردی ز آهن به هر روز، اندک اندک می‌نهادی چو آهن گشت آیینه به آخر بگفتا شکر، ای سلطان هادی مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۶۸۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/5304