تو تا بنشسته‌یی بر دار فانی نشسته می‌روی و می‌نبینی نشسته می‌روی، این نیز نیکوست اگر رویت درین سوی او است بسی گشتی درین گرداب گردان به سوی جوی رحمت رو بگردان بزن پایی، برین پابند عالم که تا دست از تبرک بر تو مالم تو را زلفی‌‌‌ست به از مشک و عنبر تو ده کل را کلاهی ای برادر کله کم جو، چو داری جعد فاخر کله بر آسمان انداز آخر چرا دنیا به نکته‌ی مستحیله فریبد چون تو زیرک را به حیله؟ به سردی نکته‌ی گوید سرد سیلی نداری پای آن خر را شکالی اگر دوران دلیل آرد دران قال تخلف دیده‌یی در روی او مال تو را عمری کشید این غول در تیه بکن با غول خود بحثی به توجیه چرا الزام اویی؟ چیست سکته؟ جوابش گو که مقلوب است نکته مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۷۲۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/5344