چون سوی برادری بپویی
باید که نخست رو بشویی
در سر ز خمارت ار صداعیست
تصدیع برادران نجویی
یا بوی بغل ز خود برانی
یا ترک کنار دوست گویی
در سور مهی، بنفشه مویی
کی شرط بود که تو بمویی
بیدام اگرت شکار باید
می دان که چو من محال جویی
ور گوش تو گرم شد ز مستی
صوفی سماع وهای و هویی
ور هوش تو بیخبر شد از گوش
یک توی نهیی، هزارتویی
مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۷۳۶
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/5360