روزی که مرا ز من ستانی ضایع مکن از من آنچه دانی تا با تو چو خاص نور گردم آن نور لطیف جاودانی تا چند کنم ز مرگ فریاد با همچو تو آب زندگانی؟ گر مرگم از اواست، مرگ من باد آن مرگ به از دم جوانی از خرمن خویش ده زکاتم زان خرمن گوهر نهانی منویس برین و آن براتم بگذار طریق امتحانی خاموش ولی به دست تو چیست باران آمد، تو ناودانی مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۷۵۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/5378