به دل چو کوه، گران گر چه این کهن دیرست غنیمت است که سیلاب ما سبکسیرست دلی که بال و پر همتش نریخته است اگر چه در ته خاک است، آسمان سیرست مرا به میکده عزم شکست توبه رساند رسد به نیت خود هر که نیتش خیرست ز نقش خود نتواند گذشت کوته بین اگر به کعبه رود بت پرست، در دیرست به خود نیامدن اهل عشق تنبیهی است که آشنایی خود، آشنایی غیرست ز قلقل بط می عارفی شود آگاه که با خبر چو سلیمان ز منطق الطیرست مدار چشم اقامت ز دولت دنیا که سایه پر و بال هما سبکسیرست جواب آن غزل است این که آذری فرمود که ناامید مباشید، عاقبت خیرست صائب تبریزی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۶۸۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/53881