بانگ میزن ای منادی بر سر هر رستهیی
هیچ دیدیت ای مسلمانان غلامی جستهیی؟
یک غلامی، ماه رویی، مشک بویی، فتنهیی
وقت نازش تیزگامی، وقت صلح آهستهیی
کودکی، لعلین قبایی، خوش لقایی، شکری
سروقدی، چشم شوخی، چابکی، برجستهیی
بر کنار او ربابی، در کف او زخمهیی
مینوازد خوش نوایی، دلکشی، بنشستهیی
هیچ کس دارد ز باغ حسن او یک میوهیی؟
یا ز گلزار جمالش، بهر بو، گل دستهیی؟
یوسفی کز قیمت او مفلس آمد شاه مصر
هر طرف یعقوب وار از غمزهاش دلخستهیی
مژدگانی جان شیرین میدهم او را حلال
هر که آرد یک نشان، یا نکتهٔ سربستهیی
مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۷۷۹
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/5403