ای مهی کندر نکویی از صفت افزودهیی
تا بسی درهای دولت بر فلک بگشودهیی
ای بسا کوه احد، کز راه دل برکندهیی
ای بسا وصف احد، کندر نظر بنمودهیی
جانها زنبوروار از عشق تو پران شده
تا دهان خاکیان را زان عسل آلودهیی
ای سبک عقلی، که از خویشش گرانی دادهیی
وی گران جانی، که سوی خویشتن بربودهیی
شاد با گوش مقیم اندر مقالات الست
چون ز بیچشمان مقالات خطا بشنودهیی
در رخ پرزهر دونان، کمترک خندیدهیی
هر خسی را از ضرورت در جهان بستودهیی
فارغی از چرب و شیرین، در حلاوتهای خود
چرب و شیرین باش از خود، زان که خوش پالودهیی
ای همه دعویت معنی، ای ز معنی بیشتر
ای دو صد چندان که دعوی کردهیی، بنمودهیی
ای که میجویی مثال شمس تبریزی تو هم
روزگاری میبری، وندرغم بیهودهیی
مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۷۸۷
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/5411