باد بین اندر سرم از بادهیی
نوش کردم از کف شه زادهیی
جان چو اندر بادهٔ او غوطه خورد
بر سر آمد تابناکی، سادهیی
چشم جان میدید نقشی بوالعجب
هر طرف زیبا نگاری، شادهیی
هر دو گامی، مست عشقی خفتهیی
بر سر او ساقی استادهیی
زان هوس شد پای دلها بستهیی
زان طرب شد پر جان بگشادهیی
نوش نوش مستیان، بر عرش رفت
تا گرو شد زهد را سجادهیی
شمس تبریزی سر این دولت است
در نهان او دولتی آمادهیی
مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۹۲۳
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/5547