دل صاف پروای محشر ندارد که دریاغم از دامن ترندارد بساز ای خردمند با تیره بختی که دریا گزیری ز عنبر ندارد شود تخته مشق هر خاروخس را چو دریا بزرگی که لنگر ندارد شود خشک همچون سبو دست آن کس که باری ز دوش کسی برندارد ز طعن خسان پاک گوهر نترسد رگ لعل پروای نشترندارد دل روشن از انقلاب است ایمن ز طوفان خطر آب گوهر ندارد نخواهد سرگرم دستار صائب که خورشید حاجت به افسر ندارد صائب تبریزی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۴۵۰۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/56705