رو، مسلم تو راست‌ بی‌کاری چون که اندر عنایت یاری نقش را کار نیست پیش قلم آن قلم را چه حاجت از یاری؟ همچو بت باش پیش آن بت گر که همه نقش و رنگ ازو داری گر بپرسد، چه صورتت باید؟ گو همان صورتی که بنگاری گر مرا تن کنی، تو جان منی ور مرا دل کنی، تو دلداری لطف گل، خار را تو می‌بخشی چه کند شاخ خار، جز خاری؟ باده ده، باده خواه مان کردی که حرام است با تو هشیاری مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۳۱۵۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/5782