بگو ای تازه رو، کم کن ملولی
که تو رو تازه از اصل اصولی
خیالی گول گیری گر بیاید
چنین داند که تو مغرور و گولی
به زخم سیلیاش از دل برون کن
که تا عبرت بگیرد هر فضولی
خیال بد رسول دیو باشد
تو او را توبهیی ده از رسولی
خیالی در تو آویزد، بیفتی
ترا وهمی پژولاند، پژولی
خیالی هست چون خورشید روشن
خیالی چون شب تاریک لولی
اگر مردانه گوش او نمالی
تورا کافر کند وهم حلولی
برای تو مهان در انتظارند
سبکتر رو، چرا در مول مولی؟
خیالات اتتکم کالخیول
فدسوها ثقاتی، فی السفول
خیالات مضلات کذاب
لحاها الله ربی بالافول
فطوبیٰ للذی یعلو علاه
و یقطع عرقها قبل الحصول
الٰهی قدیمی علی
صفی القلب من غش الغلول
علی الله بیان ما نظمنا
مفاعیلن مفاعیلن فعولی
مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۳۱۸۶
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/5810