لا یغرنک سد هوس عن رایی کم قصور هدمت من عوج الآرآء اشتهی انصح لٰکن لسانی قفلت اننی انصح بالصمت علی الاخفاء این همه ترس و نفاق و دودلی باری چیست نه که در سایه و در دولت این مولایی؟ بیم ازان می‌کندت، تا برود بیم از تو یار ازان می‌گزدت، تا همه شکرخایی شمس تبریز شمعی‌‌‌‌ست که غایب گردد شب چو شد روز چرا منتظر فردایی؟ مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۳۱۹۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/5816