روزن دل، آه چه خوش روزنی یا تو مگر روزن یار منی عمرک یا نخلة هل تاذنی نحو جنیٰ غصنک کی نجتنی روزن آن خانه اگر نیستی پس تو ز چه روی چنین روشنی کل سراج حدث ینطفی غیرک یا اصلی یا معدنی هرچه کند چرخ مطوق بود جز تو که بنیاد بقا می‌کنی اتخذالحرص هنا مسکنا دونک یا نفس فلا تسکنی دانهٔ دام است، چرا می‌خوری؟ آهن سرد است، چرا می‌زنی؟ شربة اهوائک مسمومة حیلة اعدائک فی المکمن سخته کمانی‌ست، پس این کمین بر پر چون تیر، چرا ایمنی؟ قد نفد العمر وضاق المدیٰ خذ بیدالهالک یا محسنی گر دو جهان ملک شود مرمرا بی‌تو گدایم، نشوم من غنی غیر سنا وجهک لا نشتهی ای وسویٰ عشقک لا نقتنی مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۳۲۰۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/5829