عاشق دوست ز رنگش پیداست بیدلی از دل تنگش پیداست نتوان نرم نمودش به سخن این سخن، از دل سنگش پیداست از در صلح برون ناید دوست دیگر امروز، ز جنگش پیداست مَی زده است، از رُخ سرخش پرسید مستی از چشم قشنگش پیداست یار، امشب پی عاشق کشی است من نگویم؛ ز خَدَنگش پیداست رازِ عشق تو نگوید هندی چه کنم من که ز رنگش پیداست امام خمینی : دیوان اشعار : غزلیات : سخن دل گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/600011