غم دل با که بگویم که مرا یاری نیست جز تو ای روحِ روان، هیچ مددکاری نیست غم عشق تو به جان است و نگویم به کسی که در این بادیه غمزده، غمخواری نیست راز دل را نتوانم به کسی بگشایم که در این دیر مغان رازنگهداری نیست ساقی، از ساغر لبریز ز می دم بربند که در این میکده می‏زده، هشیاری نیست درد من، عشق تو و بستر من؛ بستر مرگ جز تواَم هیچ طبیببی و پرستاری نیست لطف کن، لطف و گذر کن به سر بالینم که به بیماری من جان تو، بیماری نیست قلم سرخ کشم بر ورق دفتر خویش هان که در عشق من و حُسن تو، گفتاری نیست امام خمینی : دیوان اشعار : غزلیات : طبیب عشق گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/600034