گشای در که یار ز خُم نوش جان کند راز درون خویش ز مستی، عیان کند با دوستان بگو که به میخانه رو کنند تا یار از خماری خود، داستان کند بردار پرده از دل غمدیده‏ات که دوست اشک روانِ خویش ز دامن، روان کند با گل بگو که چهره گشاید به بوستان تا طیر قدس، راز نهان را بیان کند جامی بیار بر در درویش بی‏نوا تا رازِ دل عیان، برِ پیر و جوان کند بلبل به باغ، ناله کند همچو عاشقان گویی که یاد از غم فصل خزان کند بگذار دردمندِ فراقِ رُخ نگار از درد خویش، ناله و آه و فغان کند امام خمینی : دیوان اشعار : غزلیات : راز مستی گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/600062