دکّه عطر فروشی است و یا معبر یار؟ ماه روشنگر بزم است و یا روی نگار؟ ای نسیم سحری، از سر کویش آیی که چنین روح فزایی و چنین غالیه بار؟ غمزه‏ای تا بگشایی به رُخم راه امید لطفی ای دوست، بر این دلشده زار و نزار در میخانه به رویم بگشوده است حریف ساغری از کف خود بازده، ای لاله عذار خُم می زنده، اگر ساغری از دست برفت سر خُم باز کن و عقده ز جانم بردار بر کَنَم خرقه سالوس، اگر لطف کنی سر نهم بر قَدَمَت خرقه گذارم بکنار امام خمینی : دیوان اشعار : غزلیات : خُم می گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/600084