بر در میکده با آه و فغان آمده‏ام از دغل‏بازی صوفی به امان آمده‏ام شیخ را گو که درِ مدرسه بربند که من زین همه قال و مقال تو، به جان آمده‏ام سر خم باز کن ای پیر که در درگه تو با شعف، رقص کنان دست فشان آمده‏ام گرهی باز نگردد، مگر از غمزه یار بر درش با تن شوریده، روان آمده‏ام همه جا خانه یار است که یارم همه جاست پس ز بتخانه سوی کعبه چسان آمده‏ام؟ راز بگشا و گره باز و معما حل کن که از این بادیه، بی تاب و توان آمده‏ام تا که از هیچ کنم کوچ به سوی همه چیز بوالهوس در طمع گنج نهان، آمده‏ام امام خمینی : دیوان اشعار : غزلیات : غزلیات : گنج نهان گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/600101