در غم عشقت فتادم، کاشکی درمان نبودی من سر و سامان نجویم، کاشکی سامان نبودی زاده اسماء را با جَنّةُ الْمَأوی چه کاری؟ در چمِ فردوس می ماندم، اگر شیطان نبودی از مَلَک پرواز کن و ز ملک هستی، رخت بر بند نیست آدم‏زاده آنکس کز مَلَک پرّان نبودی یوسفا، از چاه بیرون آی تا شاهی نمایی گرچه از این چاه بیرون آمدن، آسان نبودی ساغری از دست ساقی گیر و دل بر کن ز هستی بر شود از قید هستی آنکه فکر جان نبودی عاشقم، عاشق که درد عشق را جز او نداند غرق بحر عشقم و چون نوح پشتیبان نبودی امام خمینی : دیوان اشعار : غزلیات : دریای هستی گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/600141