رشتهٔ تسبیح بگسستیم ما بر میان زنار بربستیم ما جز غمت کو بود با ما همنفس در بروی جملگی بستیم ما پیشهٔ ما رندی و میخواره گیست شیشهٔ ناموس بشکستیم ما بوالعجب بین بی می و مطرب تمام همچو چشم مست او مستیم ما تا گرفتار رخ و زلفش شدیم از قیود کفر و دین رستیم ما هستی ما از میان برچیده شد زین سپس از هست او هستیم ما شاهد مقصود درخود دیدهایم با نگاه خویش پیوستیم ما هرکه زخم کاری اسرار را دیده داند صید آن شستیم ما ملا هادی سبزواری : غزلیات : غزلیات : غزل شماره ۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/605004